پیشامد مستقل
|
|
از اول هم هیچ ربطی به هم نداشتیم
.
.
.
.
.
.
.
ما،
دو پیشامد مستقل بودیم ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
کعبه اتاقیست
|
|
" انسان "
با روح " خدا " اوج می گیرد
و " کعبه " ،
اتاقیست که " خدا " ،
در آن
حبس می شود ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
استوکیومتر
|
|
قانون های استوکیومتری هم کم میاورند وقتی
محدودکننده تمام واکنش هایم
"تو " باشی ...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
آهن رُبا
|
|
خلــــقتمان از اول هـــم عجــــیب بـود!!!!!!!
خــیلی شبیـــــــه هــــم بودیــم!
.
.
.
دو قطب هم نام آهـــن رُبـــا!
.
.
.
برای همین بود که همیشه
از هم دور ماندیم...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
دلمــــ را می شکنند ...
|
|
دلمـــــــ را می شکنند ...
اشکال ندارد ...
من یاد گرفته ام که
ظرفیت چشمانم باید
بیشتر از حجم اشکهایم باشد ...
معصومه کهندانی--
|
|
|
|
تو........شما
|
|
در نبودم او برایت "تو" می شد
و وقتی که بودم "شما"
نمی دونم ایراد از ضمایر بود،
یا با بودنم جزو "تو" می شدم و
او به جای "تو" می شد "شما"!
معصومه کهندانی
|
|
|
|
دوربین
|
|
چه عجیبه قصه فراموشی آدمها،
امروز دوربین خاطرات باهم بودنمان را ثبت می کند،
و فردا دیگر خبر از من و تو نیست...
انگار تنها
دوربین
امروز را یادش می ماند...
----------------------------------------------------------
امروز آخرین امتحان بود ... خداحافظی با مدرسه تا سال بعد... این پست رو هم که نمی دونم اسمش رو چی می شه گذاشت از مدرسه که اومدم نوشتم ...
|
|
|
|
پدرم
|
|
پدرم
آغوش پدرانه ات،
مرهمی ست بر زخم های دخترکی که
مجنونش دلش را
و
مردمان این شهر غرورش را
شکسته اند...
روزت مبارک
معصومه کهندانی
|
|
|
|
روز پدر
|
|
روز پدر مبارک همه اون پدرهایی باشه که
یه روزی از خودشون گذشتن،
رفتن،
جنگیدن،
اما بر نگشتن
تا یه وجب از این خاک
برای بچه ها شون کم نشه...
حالا خودشون،
شدن جزئی از این خاک...
معصومه کهندانی
|
|
|
|
امتحان فیزیک!!!!!!
|
|
نمی دانم چرا
برای امتحان فیزیک،
مسئله ها،
پرورش اندام
می روند...
همین امروز صبح برای وصف حال خودم در روز سه شنبه که امتحان فیزیک دارم نوشتمش...
بداهه گویی بود...
|
|
|
|